دل من میسوزد
که قناری ها را پر بستند
و کبوتر ها را...
آه کبوتر ها را....
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن میبیند
مهر در صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا خواهد چید
وای باران.باران.
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ........
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران.
باران.
پر مرغان نگاهم را شست!
حمید مصدق